هیرادهیراد، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

مزمزۀ عشق ما: هیـــــــــــراد

نذری...

1393/1/30 18:33
نویسنده : مامان نغمه
468 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی این روزا درگیر تغییراتیم... اول توی ذهنمون هی اهدافمونو می چینیم کنار هم، بعد هی قاطی میکنیم... یکی از اون تغییرات که شب و روز داریم بهش فکر میکنیم تعویض خونه هست... همین که تصمیم گرفتیم شما رو داشته باشیم خدا یه لطف بزرگ بهمون کرد و در عرض دو هفته خونمونو عوض کردیم... خونه کوچولوی یه خوابمون شد دو خوابه! البته الانم هنوز کوچولوئه ولی خب شما اتاق داری برای خودت... همین که خونه عوض کردیم بابایی شغلشو تغییر داد... اینا همه به برکت وجود شما بود...

ولی خب... الان 52 تا پله رو بالا و پایین رفتن کار سختیه... مخصوصا وقتی شما بغل منی، و مخصوصا وقتی تنها باشم... که خب بار و بندیلم هست... باید یه فکری بکنیم... یه تصمیم گیری خیلی سخته... باید واقعا همۀ جوانب رو بسنجیم... توی این گیر و دار بی ثباتی نرخ و قیمت توی مملکت ما، نمیشه بی گدار به آب زد... نمیشه خونه رو فروخت و یهو با نوسان قیمت بی خونه موند... نمیشه هم همش درجا زد... یعنی اینکه فقط بخوایم خونه عوض کنیم کار درستی نیست، علاوه بر بار فکری و استرسیش، زحمتم داره، و خب باید یه پیشرفتی توش باشه... و بدون وام گرفتن امکان پذیره؟؟ نه... اونم بهره های کلان وامهای بانکی... ماشاالله... هر روز که می پرسیم بیشتر مخمون سوت میکشه...

گاهی می شینیم هی فکر میکنیم خب خونه رو نفروشیم رهن بدیم بریم رهن... ولی خب اینم کار سختیه برای ما... برای ما که تنوع طلبیم و هر روز یه شکلی خونه رو در میاریم...

خلاصه عشقم همش داریم فکر میکنیم... دو دو تا چهارتا ها به کنار... هی داریم به مناطق مختلف فکر میکنیم که بشه لااقل یه پیشرفت قابل توجهی هم در آینده داشت...

شما با دل کوچیک و پاکت دعا کن درست بشه... چیزی که به صلاحمونه... هر روز تقریبا مشتری میاد برای خونه... خودت از خدا بخواه که یه مورد مناسب هم ما پیدا کنیم که همزمان و به صورت موازی جفت معامله ها اگه خیره صورت بگیره...

فردا... فردا دارم نذری می پزم... عدس پلویی که پارسال خواب دیدم... خواب دیدم که نذر حضرت زهرا بود و خوردیمش و شما سه روز بعد توی یه بی بی چک مهربون به ما سلام کردی... نذر کردم که هر سال ولادت حضرت فاطمه عدس پلو بپزم... میزان تعیین نکردم، همین در حد ساختمون خودمون کفایت میکنه...

الهی همیشه تنت سلامت باشه عشقم...

پسندها (1)

نظرات (8)

ماهان
30 فروردین 93 22:14
عزیززززززم مطمئن باش خدا به دل هیراد کوچولو نگاه میکنه و بهترین رو سر راهتون میزاره هییییییییراد جونی خاله کاشکی که ما هم همسایه تون بودیم خوب
مامان نغمه
پاسخ
ایششششالا دوستم ای جون دلم
اطلسی
31 فروردین 93 11:23
قبول باشه عزززیزم
مامان نغمه
پاسخ
مرسی عزیزم
سعيده مامان محمدمهدي
31 فروردین 93 15:40
وقتی خدا تن آفرید از برگ گل زن آفرید احساس عاشق بودنو به خاطر زن آفرید روززن و روز مادر مبارك
مامان نغمه
پاسخ
روزت مبارک دوست گلم
سعيده مامان محمدمهدي
31 فروردین 93 15:41
نذريت قبول باشه عزيزم انشالله مساله خونه هم حل ميشه
مامان نغمه
پاسخ
مرسی عزیزم ایشالا
مادرانه
31 فروردین 93 22:01
دختر قشنگم اولین سال روز مادریت مبارک ان شالله صد سال از این سال رو درکنار هیراد عزیزم ببینی درمورد خونه م به خدا توکل کن هر چی خیره همون براتون پیش بیاد گلم..نذرتم قبول عدس پلو رو خوردیم چقدم خوشمزه بود
مامان نغمه
پاسخ
قربونت بشم عشقم روزت مبارک مادرترینم..
مامان بهراد
1 اردیبهشت 93 19:50
مامان هیراد جون ایشالا هر چی به صلاح باشه اتفاق میفته. ما هم تو فکر فروش خونه هستیم ولی با این وضع مسکن و راکد بودن خرید و فروش نمیدونم چی میشه. خوبه لااقل واسه شما هر روز مشتری میاد
مامان نغمه
پاسخ
ایشالا... الهی که برای شما هم بهترین اتفاق بیفته عزیزم...
حبه قند
2 اردیبهشت 93 18:55
انشاله خونه ی خوبی گیرتون میاد خانومی و نذرتون هم قبول/
مامان نغمه
پاسخ
ایشالا ممنون عزیزم
مامان الینا خانم
4 اردیبهشت 93 16:39
سلام عزیز خواستم روز مادر بهت تبریک بگم نذرتم قبول خانم وامیدوارم یه خونه به بزرگی قلبت بگیری وبا خانواده عزیزت سالیان سال با ارامش درونش زندگی کنی
مامان نغمه
پاسخ
سلام عزیزم مرسی از لطفت