هفته 30
سلام خوشمزه ترین نی نی دنیا! بی معرفتی منو ببخش... نمی دونی که چقده کار سرم ریخته... و نمی دونی که چقده سنگین شدم! اصلا سخته برام جابه جایی! بلند و کوتاه شدن... راه رفتن... هیچ وقت فکر نمی کردم این طوری بشم! همیشه توی خیالم بود به خاطر سبک وزن بودنم دوران راحتی رو طی کنم اما خودت می فهمی دیگه مامان... که خیلی اذیت میشم از این ور اون ور رفتن... طوری که دیگه محل کارمم ناراحتم میکنه و گفتم که به زور شاید هفته ای یه روز برم سرکار! ایشالا این مدت باقیمونده هم به سلامتی طی بشه من این سختیارو به جون می رخم... هفتۀ پیش رفتیم دکتر... من و بابایی... و صدای قلب شمارو شنیدیم و دکتر هم گفت دو هفتۀ دیگه که برای ویزیت بریم احتمالا برام سونو ب...