هیرادهیراد، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

مزمزۀ عشق ما: هیـــــــــــراد

سیزده به تو!

1393/1/15 15:00
نویسنده : مامان نغمه
1,150 بازدید
اشتراک گذاری

سیزده بدر امسال تنها سالی بود که ما بیرون نرفتیم، همیشه توی خونه بابایی هم اگه به کوه و دشت و دمن نمی رفتیم، تئاتری، سینمایی، سفره خانه ای و شامی در رستورانی داشتیم...

امسال گفتم که صبح بریم بام تهران... مثل پارسال... بابایی گفت با هیراد؟ گفتم آره می پوشونیمش خب... ولی خب نرفتیم... کلا کسل شدم دیگه... شبش هم با خاله ندا اینا و مامان قشنگ و بابا یدی قرار بود بریم سفره خانه شبستان که خب یه چیزایی پیش اومد و نشد و نرفتیم...

در عوضش دوازده بدر داشتیم! شما رو بردیم پارک لاله ولی از اونجایی که نسبت به باد نگاه خصمانه داری و فکر کردی که باد دشمنته و یه چیزیه که داره بهت حمله میکنه همش گریه کردی... ما هم سریع اون اوایل چرخیدیم و تندی سوار ماشین شدیم و راهی خونه مامان قشنگ...

 

 

روز چهارده فروردین هم رفتیم خونه عمو سروش و کلی از شما عکس گرفت... دست گلشون درد نکنه... یکی از یکی ماهتر شد...

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

حبه قند
19 فروردین 93 18:10
مامانی نی نی خوب باد دوست نداره دیگه چرا اذیتش می کنین؟؟؟
مامان نغمه
پاسخ
مگه با خودشه؟!
دخملی
20 فروردین 93 9:12
عزیززززززززززززم الهی بگردم که از باد خوشش نمیاد... ای جووووووووووونم
زهرا
23 فروردین 93 11:52
به به چه عکس سه نفره خوشگلی..حیف هیراد جونی داره اشک میریزه....الهی همیشه لبش خندون باشه و اگه اشک میریزه از سر شادی باشه...حال کردم..ایشالا همیشه جمعتون جمع باشه ...به به به نغمه جونم این که هیراد از شما همه توجهتون رو میخواد مقتضای سنشه فکرکنم.روزی میرسه که دستشوییی هم نمی تونی بری.ای جونم.ببوسش از طرف من گل پسرو
مامان نغمه
پاسخ
مرسی عزیزم...
نازنین
10 اردیبهشت 93 22:34
سلام... وبلاگ جالبی دارید. خوشحال میشیم اگه به ما هم سر بزنید.