هیرادهیراد، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

مزمزۀ عشق ما: هیـــــــــــراد

پسرم مروارید داره

1393/9/11 13:41
نویسنده : مامان نغمه
738 بازدید
اشتراک گذاری

پسرک ناز مامان

ببین من چند وقته ننوشتم! از تنبلی و بی فکریم نبوده که، مامانم شما مهلت نمیدی...

اصلا دوست نداری منو مشغول کاری ببینی، میای ازم بالا میری میگی راه ببرمت...

این مدتم که درگیر درد دندونات بودیم... بیقراریای روز و شبت... غذا نخوردنات... فقط و فقط طلب می می کردنت... الانم خوابیدی کنارم و می می میخوری که میتونم بنویسم اونم به زحمت با گوشی...

دوهفته پیش من و مامان قشنگ فک کردیم شما دندون دراوردی! انگشت میزذیم تیز بود ولی به چشم نمیومد... اینقدم بداخلاق بودی گفتیم حتما دندونه، منم مهمونامو دعوت کردم برای هفته بعدش...

تو این مدت هم خودم سه بار برات آش دندونی پختم بلکه به گفته دوستان زودتر دندون بزنه بیرون، هرچنذ به این چیزا معتقد نیستم!

دو روز بعد هرچی نگاه کردم دندون ندیدم... داشتم دیوونه میشدم که پس کو؟مهمونام؟به این نتیجه رسیدم مهمونی رو کنسل کنم چون علتش هنوز برقرار نشده!

مهمونی کنسل شد...

خاله طاهره مارو دعوت کرد و ناهار اونجا بودیم... شما هم به شدت بدقلق... وقتی از خونشون خواستیم برگردیم اینقد گریه کردی که تعجب داشت... شب موقع شام دادن بهت، چشمم سفیدی دندونتو دید، به بابا گفتم به خدا دندونه، ولی گفت نه، باز اشتباه کردی، ولی من مطمئن بودم و به مامان قشنگ زنگ زدم و گفتم و گفت دیدی بیخودی مهمونیتو به هم زدی؟ منم گفتم عیب نداره حتما قسمت بوده... بله گل پسرم، شما دقیقا در ۱۱ ماهگی کاملت اولین مرواریدت جوونه زد، در ۷ آذر ماه... و چند روز بعدش دومین دندونت... 

مامان قشنگ برات آش پخت... خاله ندا برات کادو خرید... مامان قشنگم وجه نقد داد... همسایه های مامان قشنگ هم برات کادو آوردن...دستشون درد نکنه...

فدای خودت و دندونات بشم...

پ.ن: مامانی سوسن هم تو کرمانشاه زحمت کشیدن آش پختن... دو تا از همسایه هاشون برات کادو دادن که عکسشو برامون فرستادن... دستشون درد نکنه...

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان حديث
10 دی 93 0:34
سلا م هيراد جان من حديثم تو جشنواره ي ني ني و بلاگ شركت كردم ميشه بهم راي بدين؟كدم65 بيا ببين خوشحال ميشما پيامكش كن به 1000891010 يه عاااااااااااااااااااااااالمه مسي